برنامه آشپزیه تو تلویزیون ... خانم آشپزه میگه حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه ...
شجاعی مهر میگه منظورتون سینه مرغه؟
پَ نه پَ میخوام سینه خودمو گرم کنم !
به هم خونه ام میگم تخم مرغ میخوری ؟ میگه میخوای نیمرو کنی میگم پ ن پ میخوام بشینم روش جوجه بشه کباب کنیم بخوریم
دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند
داشتم ميرفتم باشگاه وسط راه يادم اومد يه چيزي رو يادم رفته،
برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو بازکرده با تعجب ميپرسه
قاسم تويي؟!!!نرفتي باشگاه؟
ميگم:پَــــ نَ پَــــ قاسم رسيد من ديليوريشم…
تو دستشویی سوسک بود با مگس کش کشتمش جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بیرون.
مامانم بین راه نگاه میکنه میگه کشتیش؟
پَ نه پَ تو دستشویی خوابش برده بود دارم میبرمش تو رختخوابش بخوابه
دوستم زنگ زد خونه میگه: اِوا تو خونه ای؟ میگم: پـَـ نـَـ پـَـ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم